دیده فرو بر به گریبان خویش
عیب کسان منگر و احسان خویش
دیده فروبر به گریبان خویش
آینه روزی که بگیری به دست
خودشکن آنروز مشو خودپرست
خویشتن آرای مشو چون بهار
تا نکند در تو طمع روزگار
عمر به خشنودی دل ها گذار
تا زتو خشنود شود کردگار
دردستانی کن و درمان دهی
تات رسانند به فرمان دهی
گرم شو از مهر وزکین سرد باش
چون مه وخورشید جوان مرد باش
هرکه به نیکی عمل آغاز کرد
نیکی او روی بدو باز کرد
مخزن الاسرار نظامی